![]() |
#1 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
![]()
سلام به دوستان عزيزم
هر شعري رو كه دوست داشتيد ميتونيد اينجا بنويسيد . ====================================== شيوه ي ما نتوان گفت كه اين قافله با ايمانند خسته و خفته از اين خير جدا مي ماند اين ره اين نيست كه از خاطره اش ياد كني اين سفر همره تاريخ بجا مي ماند دانه و دام در آن راه فراوان اما مرغ دلسير ز هر دام رها مي ماند مي رسيم آخر و افسانه ي وا ماندن ما همچو داغي بدل حادثه ها مي ماند بي صداتر ز سكوتيم ولي گاه خروش نعره ي ماست كه در گوش شما مي ماند برويد اي دلتان نيمه كه در شيوه ي ما مرد باهر چه ستم هر چه بلا مي ماند |
![]() |
![]() |
![]() |
#2 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
مژده ي وصل توام ساخته بي تاب امشب
نيست از شادي ديدار مرا خواب امشب گريه بس كرده ام اي جغد نشين فارغ بال كه خطر نيست در اين خانه ز سيلاب امشب دورم از خاك در يار و به مردن نزديك چون كنم چاره ي من چيست در اين باب امشب بسكه در مجلس ما رفت سخن ز آتش شوق نفسي گرم نشد ديده ي احباب امشب شمع سان پرگهر اشك كناري دارم وحشي از دوري آن گوهر سيراب امشب |
![]() |
![]() |
![]() |
#3 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
كوچه
من اينجا خفته ام در خانه ابديم آرام و تنها ميان شقايقهاي سرخ رنگ به ديدار من بيا اي دوست و برايم فانوسي بياور تا با نور طلاييش بتوانم از كوچه پس كوچه هاي مه آلود عشق را پيدا كنم زيبايي را ببينم. شاعر:بهزاد نيكپور(ن-هديه) |
![]() |
![]() |
![]() |
#4 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
سكوت پيله اي
کرم پيله کرده است، پيله ای به رنگ برف. پيله از برای چيست؟ از برای خودکشی است؟ اخمهای مادرم جواب خير ميدهد. پس برای چيست؟! مادرم جواب می دهد: صبر کن ، نگاه کن ، پسر! *** چند روزی گذشته است، پيله چون هميشه بسته است. *** کرم نيست! پيله بازگشته است! در کنار آن فرشته ای نشسته است. مادرم! کجاست کرم؟ اين فرشته از کجاست؟! مادرم جواب داد: هر سکوت پيله ای نشان مرگ نيست کرم داستان ما ، با سکوت خود ، فرشته آفريد. *** از آن زمان ، حدود بیست سال می شود، گذشته است. مادرم ميان هاله ای سفيد ، در ميان خاکهای سرد خفته است. مرگ چيست؟ مادرم چه ميکند؟ کجاست؟ ياد آن جواب پر زمهر - آن جواب بيست سال پيش - اينچنين، می دهد طنين: «هر سکوت پيله ای ، نشان مرگ نيست» مادرم کنون فرشته ايست کرده جسم کرم گونه را رها هر زمان و هرکجا اين ندا، هست در گوش ما: «هر سکوت پيله ای نشان مرگ نيست» مرگ خود قصه ايست. شاعر:روح الله |
![]() |
![]() |
![]() |
#5 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
عروسك هشت ساله
نباريد هيچ باران بر زمين فرش دانه دهقان نميبارد همچنان هيچ باران ××××××× ميبارد اما بر زمين سنگ دانه دهقان (زمين :همان كه داشت پار دانه در آن بسيار) ميبارد همچنان همچون اشك عروسك هشت ساله در كنج حجله آنگاه كه مي آيد درون ارباب پيرمرد سرخ موي شصت ساله ××××× ميبارد همچنان باران شاعر:ياشار كمال |
![]() |
![]() |
![]() |
#6 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
بده ساقي مي جاويد رنگي
حرامم باد اگر لختي درنگي بيا ساقي مرا لبريزتر كن نگاهم را غزل انگيزتر كن سبوآور پياله كمترين است علاج آنكه عاشق شد همين است سبوآور سبوهاي ولايي سبوهاي حريم روشنايي سبوهايي كه سكرش جاودان است به دوش مي فروش آسمان است سبوهايي كه لبريز از بهار است پر از مضمون ناب آبدار است سبوآور مرا پرواز آموز دوباره لحظه ي آغاز آموز تخيل هاي مستي بال دارد به مستي پرگشودن حال دارد به مستي چون كه گردم فارغ از تن ز سر تا پا غزل مي ريزد از من به شب هاي سبو پا ميگذارم حضور ديگري در خويش دارم حضوري ساده و صاف و صميمي پر از دلبستگي هاي قديمي حضوري با تفاهم هاي آبي ميان سايه هاي آفتابي به مستي هر چه ميبينم زلال است تمام لحظه ها تكرار حال است طلوع عشق را از مشرق جام به مستي ديده ام آرام آرام خرابم كن بياور شيشه ي من به جز مي نيست در انديشه ي من خرابم كن خراب آباد عشق است بگردان هر چه باداباد عشق است كه من امشب خراباتي ترينم و مستي ميچكد از آستينم .... شاعر : پرويز بيگي حبيب آبادي |
![]() |
![]() |
![]() |
#7 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 1 For This Post 116 مجموع |
اي دل من ساز ديگر ساز كن
پرده هاي ديگري آغاز كن اي دل من اي نيستاني ترين كار تو درگريه پنهاني ترين اي دل من شور تو شيداترست حال تو آسان نمي آيد بدست " از جدايي تا زبان وا ميكني " صد قيامت شور بر پا ميكني ... شاعر : پرويز بيگي حبيب آبادي |
![]() |
![]() |
|
![]() |
#8 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
دلم براي گرفتن بهانه ميگيرد
سراغي از غزلي عاشقانه ميگيرد پرنده ي طپش قلب عاشقم هر روز مسير تير خطر را نشانه ميگيرد به بال شعر كشم پر ، ولي چو باز آيم دلم دوباره از اين آشيانه ميگيرد چه حكمتي ست كه چون حرف عشق مي آيد زبان ز فرط شكفتن زبانه ميگيرد رساترين سخن من شكوه نام تو است شكوه نام تو ما را ز ما نميگيرد به ياد و شوق تو هر كس كه پر زند بالش شكوه پر زدني جاودانه ميگيرد ز عشق بر سر اين پاره دل چه ها رفته است كه بي بهانه بگويم بهانه ميگيرد شاعر : پرويز بيگي حبيب آبادي |
![]() |
![]() |
![]() |
#9 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
نه اينكه از اين خسته ي ناگزير
نه اينكه از رنجي كه برده ايم و مي بريم ، مي گويم : بلكه براي آنكه خطي از خود به يادگار بگذارم ، مي گويم : قشنگ نازنين من كه تو باشي ديگر از اين هيچ نگاه هراساني ، هراس ندارم ديگر از اين همه هيچ ، مكدر نمي شوم و دل ، دل قشنگ دوست داشتن را سرمشق دلها مي كنم . |
![]() |
![]() |
![]() |
#10 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
رنگ سال گذشته
رنگ سال گذشته را دارد همه ي لحظه هاي امسالم ۳۶۵ حسرت را همچنان مي كشم بدنبالم قهوه ات را بنوش و باور كن من به فنجان تو نمي گنجم ديده ام در جهان نما چشمي كه به تكرار مي كشد فالم يك نفر از غبار مي آيد . مژده ي تازه ي تو تكراري ست يك نفر از غبار آمد و زد زخم هاي هميشه بر بالم باز در جمع تازه ي ازداد حال و روزي نگفتني دارم هم نمي دانم از چه ميخندم هم نميدانم از چه مي نالم راستي در هواي شرجي هم ديدن دوستان تماشايي است به غريبي قسم نميدانم چه بگويم جز اينكه خوشحالم دوستاني عميق آمدند چهره هايي كه غرقشان شدم ميوه هاي رسيده اي كه هنوز من به باغ كمالشان كالم چندي ست شعرهايم را جز براي خودم نمي خوانم شايد از بس صدايشان زده ام دوست دارند دوستان ، لالم |
![]() |
![]() |
![]() |
#11 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
ياد او كردم ز جان صد آه درد آلود خاست
خوي گرمش در دلم بگذشت و از دل دود خاست چون نفس امشب فرو بردم جدا از صبح وصل كز سر بالين من آن سست پيمان زود خاست دوش در مجلس به بوي زلف او آهي زدم آتشي افتاد در مجمر كه دود از عود خاست از سرود درد من در بزم او افتاد شور ني ز درد من بناليد و فغان از رود خاست گر چه وحشي خاك شد بنسشت همچون گردباد از زمين ديگر به عزم كعبه ي مقصود خاست |
![]() |
![]() |
![]() |
#12 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
انتظار عشق
مــن زكــار عـشـق خـــود وامــانــده ام من چـنـيـن دركـارعـشـق وامـانـده ام پــايــاني نــدارد ايــن عــشـق هــنــوز اشـك مي ريـزم هـمـچنان وامـانـده ام عـشـق مـن در كـارخـود پـايـان نـداشـت هـمـچنـان در كـارعـشـق وامـانـده ام چــون يـكـي مـعـشـوقـه را دل بـرده بـود دل شـكـسـتـه هـمـچنـان وامـانـده ام هـمــچـنـان پـايـان نــدارد عـشــق مـن چـون دلم دل بـسـته است وامـانـده ام روزي بــه پــايــش افـتـم و زاري كـنـم هـمـچنـان در كـارعـشـق وامـانـده ام از خــدا خــواهـم بـه او عـشـقـي دهــد عـشـق مـن را هـمـچـنان وامـانـده ام چـون بــدانـم نـيـسـت ايـن رسم عـشـق اونباشد عاشق ومن همچنان وامانـده ام رسم عشق آن است كه عشق بازي دوتاست هـمچنان در انتظار عشق او وامـانـده ام مــن بـــدانـــم او نـبـنـدد دل بــه مــن هـمـچنـان دل عاشـق است وامـانـده ام در آن امـــيـــدم كـــه روزي دل دهـــد عـشـقـبازي كـنم از عـجـب وامانده ام گـر بـخـواهـد عـشـق مـن پـايـان دهــد بـايــد از جـانـم گـذشـت وامـانـده ام چـون بـخــواهـد جـان مـن پـايـان دهـد بـايـد از عشـقـم گـذشـت وامـانـده ام شاعر:م.ز |
![]() |
![]() |
![]() |
#13 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
نوشته ها: 174
![]() 0 For This Post 1 مجموع |
سلام
تاپيك جالبيه اميدوارم ادامه پيدا كنه ![]() من وا قعا به اين شعر عشق ميورزم: Metallica, "Die die my darling" Die, die, die my darling Don't utter a single word Die, die, die my darling Just shut your pretty mouth I'll be seeing you again I'll be seeing you... in Hell Don't cry to me oh baby Your future's in an oblong box, yeah Don't cry to me oh baby Should have seen it a-coming on Don't cry to me oh baby I don't know it was in your power Don't cry to me oh baby Dead-end girl for a dead-end guy Don't cry to me oh baby Now your life drains on the floor Don't cry to me oh baby Die, die, die my darling Don't utter a single word Die, die, die my darling Just shut your pretty mouth I'll be seeing you again I'll be seeing you in Hell Don't cry to me oh baby Your future is in an oblong box Don't cry to me oh baby Should have seen the end a-coming on Don't cry to me oh baby I don't know it was in your power Don't cry to me oh baby Dead-end girl for a dead-end guy Don't cry to me oh baby Now your life drains on the floor Don't cry to me oh baby Die, die, die my darling Don't utter a single word Die, die, die my darling Just shut your pretty mouth I'll be seeing you again I'll be seeing you in Hell از متاليكا ![]() ![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
#14 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
Eternal Darknes عزيز خيلي خوش اومدي
انشاالله با كمك شماها ادامه پيدا ميكنه ممنون بابت شعر ![]() ================================ اي تلاطم يه دريا تو كوير ساكت من آسمون بي ستاره با حضورت ميشه روشن اگه باشي شب نميشه دور ميشن ابراي تيره باز ميشه با نفس توهر چي بغض گلوگيره خوبه با تو زير بارون با اقاقيا شكفتن خوبه با تو پر گرفتن از روزاي آبي گفتن تو همون هواي بكري كه هميشه آرزومه تو شكوه جاده هايي كه دليل جستجومه دستمو بگير و يك شب با خودت ببر از اينجا من مسافر غريبم راهيم راهي فردا آسمون تازه اي تو. توي خلوت شبونه بي تو روزا سرد و ابري بي تو اين دل نميخونه توكجايي اي صميمي كه دل من بيقراره مثله خواب كودكيها پر روياي بهاره |
![]() |
![]() |
![]() |
#15 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
نوشته ها: 217
![]() 0 For This Post 0 مجموع |
همه عمر برندارم سر از اين خمار مستي
كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي قربان عسلي جوونم ![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
#16 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: پارسه
نوشته ها: 6,155
![]() 0 For This Post 1,113 مجموع |
عزيزم اينم تقديم بهت من اين شعرو خيلي دوست دارم
نمي رنجم اگر باور نداري عشق نابم را كه عاشق از عيار افتاده در اين عصر عيار صدايي از سخن عشق خوش تر نيست حافظ گفت اگر چه بر زخمهايش زد تيغه تاتاري اينجا براي از تو نوشتن هوا كم است دنيا براي از تو نوشتن مرا كم است اكسير من نه اين كه مرا شعرتازه كم است من از تو مي نويسم واين كيميا كم است خون هر ان غزا كه نگفتم به پاي توست ايا هنوز امدنت را بهار كم است
__________________
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
#17 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 0 For This Post 116 مجموع |
شيدا جون و نيماي عزيز ممنون
![]() ================================= نمي بازم به بي رنگي به كوه و معبر سنگي به پاييز غروب عصر دلتنگي نمي بازم نمي سازم منه خاكي سرايي با دل شاكي تو دنيايي كه خالي مانده از پاكي نمي سازم اگر بايد ببازم من به چشماي تو مي بازم كه باختم من اگر بايد بسازم كلبه ي عشق و تو دستاي تو ميسازم كه ساختم من اگر بايد ببازم من به گرماي نفسهاي تو مي بازم كه باختم من اگر بايد بسازم بهتره عشق و تو دنياي تو ميسازم كه ساختم من نيازم را بده پاسخ كه دلگيرم اسير وسوسه هاي نفسگيرم نگاهم كردي و بستي به زنجيرم نگير از من نگاهت رو كه مي ميرم |
![]() |
![]() |
![]() |
#18 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: پارسه
نوشته ها: 6,155
![]() 0 For This Post 1,113 مجموع |
خواهش مي كنم عزيزم قابل تو رو نداره
|
![]() |
![]() |
![]() |
#19 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
نوشته ها: 174
![]() 0 For This Post 1 مجموع |
از صليب هاي كهنه سنتي كه به گردن مي كشيم
اميد معجزه نيست عشق مسيحاي زندگي است كه دگر بار زنده بودنت را اعجاز مي كند به صليب سنتش مكشيد ![]() ![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
#20 |
Registered User
![]()
تاریخ عضویت: Feb 2003
محل سکونت: اتاقم
نوشته ها: 3,754
![]() 1 For This Post 116 مجموع |
اي دل من ساز ديگر ساز كن
پرده هاي ديگري آغاز كن اي دل من اي نيستاني ترين كار تو د رگريه پنهاني ترين اي دل من شور تو شيداترست حال تو آسان نمي آيد بدست " از جدايي تا زبان وا ميكني " صد قيامت شور بر پا ميكني ... شاعر : پرويز بيگي حبيب آبادي |
![]() |
![]() |
|
![]() |
ابزارهای موضوع | |
|
|