[HOSI_SHAKH]

اگه بشه با يه شعر حال همين الانتو تعرف بكني اون شعر چيه؟

همين الان كه ميخواي پست بزني اگه بخواي حستو با يك شعر بگي چي ميگي ؟

[HOSI_SHAKH]

آفتاب مهرباني ..........



سايه تو بر سر من
اي كه در پاي تو پيچيد
ساقه نيلوفر من
با تو تنها با تو هستم
اي پناه خستگي ها
در هوايت دل گسستم
از همه دل بستگيها

در هوايت پر گشودن
باور بال و پر من باد

شعله ور از آتش غم
خرمن خاكستر من باد

اي بهار باور من
اي بهشت ديگر من

چون بنفشه بي تو بي تابم
بر سر زانو سر من

بي تو چون برگ از شاخه افتادم
زرد و سرگردان در كف بادم
گرچه بي برگم گرچه بي بارم
در هواي تو بي قرارم
برگ پاييزم ..... بي تو ميريزم .......
نوبهارم كن نو بهارم .....

[EyE_SuN]

اين گفتگو توسط HOSI_SHAKH آغاز شد.
اگه بشه با يه شعر حال همين الانتو تعرف بكني اون شعر چيه؟

همين الان كه ميخواي پست بزني اگه بخواي حستو با يك شعر بگي چي ميگي ؟

اگه بشه با واژه ها حالمو تعريف بكنم
تو هم منو شعر منو با همه حست مي خوني
..........
يه حالي داشتم كه نگو
يه حالي داشتم كه نپرس
يه تيكه از روحمو من
جايي گذاشتم كه نپرس
يه جايي كه ميگردم و
دوباره پيداش ميكنم
حتي اگه كوير باشه
بهشت دنياش ميكنم
.................

تبريك ميگم

[HOSI_SHAKH]

اين گفتگو توسط EyE_SuN آغاز شد.
اگه بشه با واژه ها حالمو تعريف بكنم
تو هم منو شعر منو با همه حست مي خوني
..........
يه حالي داشتم كه نگو
يه حالي داشتم كه نپرس
يه تيكه از روحمو من
جايي گذاشتم كه نپرس
يه جايي كه ميگردم و
دوباره پيداش ميكنم
حتي اگه كوير باشه
بهشت دنياش ميكنم
.................

تبريك ميگم

مرسي از حضور و تبريكت

[HOSI_SHAKH]

همه شب خواب بينم خواب ديدار
دلي دارم دلي بي تاب ديدار

تو خورشيدي و من شبنم چه سازم
نه تاب دوري و نه تاب ديدار

سري داريمو و سوداي غم تو
پري داريمو و پرواي غمه تو

غمت از هر چه شادي دلگشا تر
دلي داريم و درياي غمه تو ...

[EyE_SuN]

تن تو ظهر تابستونو به يادم مي ياره
رنگ چشماي تو بارونو به يادم مي ياره
وقتي نيستي زندگي فرقي با زندون نداره
قهر تو تلخي زندونو به يادم مي ياره
من نيازم تو رو هر روز ديدنه
از لبت دوست دارم شنيدنه
تو بزرگي مثل اون لحظه كه بارون ميزنه
تو همون خوني كه هر لحظه تو رگهاي منه
تو مثل خواب گل سرخي لطيفي مثل خواب
من همونم كه اگه بي تو باشه جون ميكنه
تو مثل وسوسه شكار يه شاپركي
تو مثل شوق رها كردن يك بادبادكي
تو هميشه مثل يك قصه پر از حادثه اي
تو مثل شادي خواب كردن يك عروسكي
تو قشنگي مثل شكلايي كه ابرا مي سازن
گلهاي اطلسي از ديدن تو رنگ مي بازن
اگه مرداي تو قصه بدونن كه اينجايي
براي بردن تو با اسب بالدار مي تازن
من نيازم تو رو هر روز ديدنه
از لبت دوست دارم شنيدنه

[HOSI_SHAKH]

دل من سياست ولي آبي رو خيلي دوست دارم
روزاي روشن و آفتابي رو خيلي دوست دارم

با هواي تو توي كوچه هاي دلواپسي
غروب مبهم سرخ آبي رو خيلي دوست دارم

با خيال تو اگه باشه خيالي ندارم
شب تا صبح گريه و بي خوابي رو خيلي دوست دارم

ميدونم يه روز مياي عمري بي قرارتم
انتظار تو و بي تابي رو خيلي دوست دارم ...

[meti_patroli]

پا رو عشقت ميذارم! ميرم و تنهات ميذارم
ميگذرم از خاطرات ميرم از گذشته هات

يه سراب بود يه فريب اما اين دل نميديد
تو غروب لحظه هاش طعمه مرگو ميچشيد

نگو دست سرنوشته برامون هر چي نوشته
نگو كه جدايي ما مثل بودن تو بهشته

ديگه فرصتي نمونده از تو باز دوباره خوندن
ديگه هيچ بهونه ايي نيست براي دوباره موندن

[M A N S O U R]

حال زارم بين و كار من مپرس
از من و از روزگار من مپرس

بود عمري بر دل پر ناله ام
داغها بهر گلي چون لاله ام

[EyE_SuN]

از عذاب جاده خسته نرسيده و رسيده
آهي از سر رسيدن نكشده و كشيده
غم سر گردونيهامو با تو صادقانه گفتم
اسمي كه اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم
با تنم زخمي اگه بود بي رمق بود اگه پاهام
تازه تازه با تو گفتم اگه كهنه بود دردام
منه سرگردونه ساده تو رو صادق ميدونستم
اين برام شكسته اما تو رو عاشق ميدونستم
تو تموم طول جاده كه افق براربرم بود
شوق تو راه توشه من اسم تو همسفرم بود
منه دل شيشه اي هر جا هر شكستن كه شكستم
زير كوه بار غصه هر نشستن كه نشستم
عشق تو از خاطرم برد كه نحيفم و پياده
تو رو فرياد زدم و باز خون شدم تو رگ جاده
منه سرگردون ساده..........................
.......................................

[خورشيد خانم]

كاشكي برگردي مسافرم
تا واسه تنهاييام
يه شكل تازه بكشي
روي اما بي كسيام
يه خط باطل بكشي
كاشكي بر گردي و به همه
بگي كه تو عاشقمي
رو شك همه غربه ها
يه مهر باطل بزني
كاشكي بياي و بگي دوستم داري
بگي تو همه دنيا
فقط منو داري


بازم فلبداهه بودو حرف يهويي دل شايد كامل شد

[M A N S O U R]

درسرم عشق تو سودايي خوش است
در دلم شوق تمنايي خوش است

ناله و فريادم من هر نيمه شب
بر در وصلت تقاضايي خوش است

[ROTARY]

امسال هم بهار پر از انتظار رفت ...
هر برگ گل پرنده شد و از چمن گريخت ...
باز آن بنفشه ها كه به ياد تو كاشتم
اشك كبود سبزه شد و روي خاك ريخت ...



جاي خالي ۲ تا بچه محل كه همين موقع ها بود رفتن و ...

[HOSI_SHAKH]

می نویسم مینویسم از تو
تا تن کاغذ من بگذارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت
گریه این گریه اگر بگذارد

گریه این گریه اگر بگذارد
با تو از روز ازل خواهم گفت
فتح معراج ازل کافی نیست
با تو از اوج ازل خواهم گفت

می نویسم همه ی هق هق تنهایی را
تا تو از هیچ به ارامش دریا برسی
تا تو در همهمه همراه سکوتم باشی
به حریم خلوت عشق تو تنها برسی

می نویسم مینویسم از تو
تا تن کاغذ من بگذارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت
گریه این گریه اگر بگذارد

می نویسم همه با تو نبودن ها را
تا تو از خاک مرا به با تو بودن ببری
تا تو تکیه گاه امن خستگیهام باشی
تا مرا باز به دیدار خود من ببری ............

[sahar1]

اين ۲ تا مصرع از حافظ:
من ترك عشق شاهد و ساغر نمي كنم
صد بار توبه كرده ام و دگر نمي كنم
باغ بهشت و سايه طوبي و قصر و حور
با خاك كوي دوست برابر نمي كنم

[خورشيد خانم]

يادته گفتي و گفتم كه چه تنگه قفسامون
تو ي اين تنگي وحشت چه ميگيره نفسامون؟
تو مي خواستي كه رها شي من مي خواستم كه رها شم
تو مي خواستي كه فنا شي من مي خواستم كه نباشم
چه غريبونه نگاهت در و ديوارو نگاه كرد
انگار از تو اسمونا يه كسي تو رو صدا كرد
تو نگاه تو رضايت با غروري عاشقونه
شوق پرواز توي چشمات پنداري ميري به خونه
گفتي اروم زير گوشم زندگي يه حرف پوچه
چرا موندن و پوسيدن؟اخرش رفتن و كوچ
حرف هر دومون يكي بود تو چه زيبا پر كشيدي
قفسو ساده شكستي چتر گل به سر كشيدي
حالا حتي اسمونام وسعتش به زير پاته
مي دونستي پر كشيدن بهترين راه نجاته
قدرتت به قدر دنيا قلب تو مثل يه دريا
اين حقارت واسه من بس كه تو اونجا و من اينجا
من تو مرداب زمينم تو به معبودت رسيده
من توي بهت عميقم تو به مقصودت رسيده

[paaryaa]

حسين تاپيك جديد و جالبيه
موفق باشي





دل من دير زماني است كه مي پندارد
دوستي نيز گلي است
مثل نيلوفر و ناز
ساقه ترد و ظريفي دارد
بي گمان سنگدل است آنكه روا مي دارد
جان اين ساقه نازك را دانسته بيازارد!!!

[paaryaa]

روی یک برگ سفید
من نوشتم:قطــره

تو نوشتی: دریا
من نوشتم :من و تو
تو نوشتی: نه،ما
یادت هست
که چه ساده وصمیمانه من و تو ،ماشده بود!
کاش انروز نمیامد که روی یک برگ سفيد
من نوشتم: دریا
تو نوشتی: قطــره

قصدم این بود که ما بنویسیم
تو نوشتی:من و تو !!
چه کسی باور داشت
فاصله بین من و تو قد یه دریا شده بود!!!!!

[Shima]

امشب در سر شوري دارم
امشب در دل نوري دارم

باز امشب در اوج آسمانم
باشد رازي با ستارگانم

امشب يك سر شوق و شورم
از اين عالم گويي دورم

از شادي پر گيرم كه رسم به فلك
سرود هستي خوانم در بر حور و ملك
در آسمان ها غوغا فكنم
....

[Shaghayegh_1985]

براي عشق
برفراز تپه اي در آسمان
قصري از بلور سبز ساختم، از ابرهاي سيمگون
براين قصر بلورين ، چتر زدم و
سايه افكندم... تختي از عاج درون آن نهادم
و بستري از پرند بر آن گستردم
اما به ناگاه چشم گشودم و
خويشتن را در دريائي طوفاني و بي انتها
تنها يافتم
پس آن آسمان پرستاره آرزوها كو؟؟